بهبود یاری قلی؛ رؤیا منصفی
چکیده
یکی از بارزترین ویژگیهای جامعه ایرانی تکثر زبانی و فرهنگی است؛ یافتههای باستانشناسی و تاریخی نشان میدهد که از هزاران سال پیش به اینسو، همواره اقوام مختلف با فرهنگها و زبانهای متعدد در آن ...
بیشتر
یکی از بارزترین ویژگیهای جامعه ایرانی تکثر زبانی و فرهنگی است؛ یافتههای باستانشناسی و تاریخی نشان میدهد که از هزاران سال پیش به اینسو، همواره اقوام مختلف با فرهنگها و زبانهای متعدد در آن میزیستهاند. سیاستگذاران هر جامعه بنا به اقتضای شرایط در ارتباط با مسئله تنوع فرهنگی رویکردهای مختلفی را اتخاذ میکنند که گاه منجر به چالشهایی در حوزههای مختلف میشود؛ از جمله حوزههای پر چالش تنوع زبانی و فرهنگی حوزه تعلیم و تربیت است که در جامعه ایران به دلیل تنوع زبانی و فرهنگی زیاد و از سوی دیگر نظام آموزشی متمرکز برنامهریزی، اهمیت آن بیش از پیش جلوهگر میشود. هماکنون حدود 200 کشور مستقل در جهان وجود دارد و حدود چهار هزار الی پنج هزار زبان گوناگون نیز در جهان تخمین زده میشود. پژوهش حاضر با تکیه بر نگرش تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی جایگاه و انعکاس مفهوم زبان مادری در اسناد آموزش و پرورش و انعکاس و نمود آن در جامعه میپردازد. بدین منظور ابتدا اسناد مرجع و همچنین اسناد مصوب در ساختار نظام آموزشی ایران مورد تحلیل قرار گرفت. سپس انعکاس مفهوم آموزش به زبان مادری در نگاه متولیان، سیاستگزاران، سیاستمداران و متخصصان واکاوی گردید. با استفاده از شیوه تحلیلی-توصیفی و با ابتناء بر مدل تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف (1995) نتایج بیانگر آن است که علیرغم تصریح اسناد مرجع و اشارات صریح و ضمنی اسناد آموزش و پرورش بر اهمیت و لزوم آموزش به زبان مادری، گفتمان حاکم بر ادبیات افراد ذینفع و ذیمدخل در این حوزه، بهرهگیری از واژگانی با ارزش تجربی ملیگرایانه و ایدئولوژیک و ایجاد دوگانه کاذب «هویت ملی» و «آموزش به زبان مادری» است. تلقی کردن آموزش به زبان مادری بهعنوان مخل ایجاد هویت ملی و تهدید انسجام ملی سبب شده است که جایگاه آموزش به زبان مادری به محاق رفته و علیرغم برخورداری از پشتوانه نظری، علمی و الزام قانونی، در عمل ارادهای برای عملیاتی کردن آن وجود نداشته باشد